نهالنهال، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

دنیای شیرین نهال

تولد یک سالگی

موشی مامان روز موعود فرا رسید   عزیزم تولد تو با تم کیتی در روز اول خرداد چون اخر هفته بود برگزار شد.هر چند خیلی ازم انرژی گرفت ولی   ارزشش رو داشت.محشری به پا شده بود.البته از کاشان بابا علی ومامانی اعظم وعمو مهدی هم اومدن   وخیلی بهمون کمک کردن.دستشون درد نکنه .انشااله تو سفر مکه وعروسی عمو مهدی براشون جبران میکنیم   جای عمه لیلا ومحمد جونم خیلی خالی بود{عمه اخه چرا نیمدی}   نهال جونم   تولد تو                   تولد دوباره من بود ...
7 خرداد 1393

اتاق یه فرشته

سلام فرشته کوچولو نهال جونم وقتی تو رو به عنوان یه فرشته خطاب میکنم ،اینقدر احساس سبکی خوبی بهم دست میده که از وصفش عاجزم.درست مثل این میمونه که تو آسمون در حال پروازم. خدارو شکر میکنم  من رو لایق این دونست که منم تو خونم یه فرشته داشته باشم تا خدا رو از نزدیک لمس کنم باهاش دردودل کنم.باهاش بخندم وگاهی هم گریه کنم. عزیزدلم من برات تو خونم یه حریم خصوصی درست کردم .یه اتاق که لایق یه فرشته پاکی مثل تو باشه از خدا میخوام همیشه شاهد رشد وبالندگی تو باشم.همیشه سالم وسرحال باشی دختر نازنینم                ...
7 خرداد 1393

میوه خوردن نهال

عزیز دوردونه مامان   سلام.الان که دارم این پست رو مینویسم پایین پای من نشستی وداری با اون دستهای کوچولوت سررسید من رو   ورق میزنی وخیلی اروم یه چیزهایی رو که من نمیفهمم زمزمه میکنی .فکر کنم داری میخونی.   فدات شم که از الان داری خوندن رو شروع میکنی.من هم به خاطر این علاقه ات هر شب برات کتاب میخونم                                                     &...
4 خرداد 1393

واکسن یک سالگی

سلام جیگر گوشه مامان بعد از مدتها که از برنامه واکسن زدن دور بودیم دوباره رسیدیم به زدن واکسن یک سالگی.البته به خاطر تولدت وترس از اینکه مشکلی برات پیش نیاد،با پنج روز تاخیر واکسنت رو زدیم. باز هم مثل همیشه از شب قبل اظطراب اومد سراغم.ترس از تب کردن یا درد کشیدنت یا هر چیز دیگه ای که میتونه پیش بیاد.اخه همیشه تنها تو رو میبرم بعد تنها میاییم خونه وتا اخر شب تنها هستیم.از خودم میپرسم اگه مشکلی برات پیش بیاد باید چیکار کنم ولی یه دفعه یادم میاد که من یه خدایی دارم که بهش توکل کردم  اون حواسش به من وتو هست .اره عزیز دلم   خدا جانشین تمام نداشتن های ماست   حالا بریم سراغ تعریف امروزی که باهم د...
4 خرداد 1393

یه پرنسس یکساله

نهال کوچکم   آرزویم ریشه گرفتن وتنومند شدنت در جنگل سرسبز   زندگی است تا زیر چتر سایبانت به آرامش برسم.   عزیزم،پرنسس خوشگلم  تو یکساله شدی.برای من که باورش خیلی سخته.در این یکسال خیلی از حرف ها وشرایط رو به جون خریدم وتحمل کردم.صبور بودم وصبورتر شدم.شکستم ولی نابود نشدم.افتادم ،باز هم بلند شدم. از خودم گذشتم چون مادر شدم.اره عزیز دلم،من مادر شدم وتا اخرین نفس های عمرم برای تو مادری خواهم کرد.   نفس مامان، ما نتونستیم تولدت رو درست تو روزش بگیریم،چون وسط هفته بود.برای اینکه همه مهمونهای عزیزمون بتونن تو مراسم شرکت کنن تصمیم گرفتیم این جشن رو پنج شنبه یکم ...
29 ارديبهشت 1393

عکس های آتلیه نهال جون(سری اول)

فرشته کوچولوی من سلام. عزیزم ما تو رو در شش ماهگی به اتلیه بردیم چون بابا داوود میخواست رو تقویم سال 93 برای تبلیغات شرکتش ،عکس های دختر خوشگلش رو چاپ کنه.این تقویم های رو میزی که با عکس های تو چاپ شد،در تمام ایران وبرای تمام مشتری های شرکت بابا داوود فرستاده شد. ...
21 ارديبهشت 1393

نهال به روایت تصویر

عشقم،نفسم،عمرم سلام انچیزی که از این 11 ماه و23 روز با تو بودن به جا مونده،یه عالمه عکس و فیلم وخاطره هست.گلچینی از این البوم رو برات تو این پست میذارم... نهال یه روزه نهال یه ماهه نهال سه ماهه نهال 5 ماهه نهال 6 ماهه نهال در عاشورا نهال نه ماهه نهال 10 ماهه نهال در نوروز 93 نهال در سیزده بدر 93(توچال)   ...
21 ارديبهشت 1393

مینویسم برای دخترم...

سلام گل خوشبو مدت ها طول کشید تا اینکه تصمیم نوشتن برای تو در این دنیای مجازی رو عملی کردم.شاید بپرسی پس تو این یکسال کجا بودی.عزیزم ،تو این یک سال به خاطر قدم پر برکت تو خیلی چیزها چرخید.از طرف دیگه هم من خیلی تنها شدم .من با یه فرشته کوچولو در حالی که فقط 40 روزش بود راهی تهران شدم ومن وتو بابا داوود یه زندگی جدیدی رو شروع کردیم. هر روز با خنده های تو خندیدیم وبا گریه های تو لرزیدیم. ولی هر چی بود با کمک خدا گذشت و تو در استانه یکسالگی هستی نفس مامان،پیشاپیش تولدت مبارک   ...
21 ارديبهشت 1393