روزهای بهاری دخترم(24 ماهگی)

دختر کوچولوی ناز و خوشگل من در حال سپری کردن آخرین روزهای بهاریه. خودش هم مثل بهار گرم و دلچسبه.

این روزها با قد کشیدنش، حرف زدنش ،مدل بازی کردنش ،طرز غذا خودرنش و ...... منو هر روز بیشتر از روز قبل

متعجب و البته ذوق زده میکنه

حالا دیگه نهالم لباسی که میخوام تنش کنم رو با گفتن این به یا این به نیست خودش انتخاب میکنه

ایهلام یا مامان ایهلام (الهام) رو مرتب برای رسیدن به خواسته هاش تکرار میکنه و نمیدونه که با این حالت صدا زدن من قند تو دلم آب میشه

عاشق بستنی خوردنه . وقتی که نمیخوام بهش بدم جلوم وا میسه و با دستش اشاره میکنه یه اوچولو

حرف زدنش داره روز به روز بیشتر و بهتر میشه.ازش میپرسم :

اسمت چیه؟         نهال ناموری 

چند سالته؟      دوتا            

کشور ما؟      ایرانه

رنگین کمون؟  هپت رنگه

رنگ های سبز و ابی و زرد رو هم میشناسه . چندتا کلمه انگلیسی هم یاد گرفته :سیب سلام آب و خداحافظ

کلمه های آب بابا و ماست رو از روی نوشته میخونه. فعلا همین سه تا رو یادش دادم

این روزها عاشق دیدن سی دی شده. بیشتر براش سی دی های خاله ستاره و رنگین کمون رو میگیرم .البته روشن کردن دستگاه و گذاشتن و برداشتن سی دی بر عهده خودشه.

همچنان باباش رو به اسم دابود صدا میزنه .عمه خاله دایی عمو رو کامل میگه .تمام چیزهایی که تو آسمون هست رو با اسم صدا میزنه.دیگه جمله های سه کلمه ای رو داره میگه.وقتی میشینه یا پا میشه خیلی آروم میگه "یا علی". یا علی مدد رو هم یاد گرفته.

هر چی رو هم نمیشناسه یا تازه دیده میگه این چی چیه؟؟

هر صدای نا آشنایی رو هم میشنوه میگه چی بود؟؟

خلاصه اینکه این دخمل من داره با این شیرین زبونی ها و شیرین کاریهاش من ذوق مرگ میکنه .

نهال عزیزم

امیدوارم تمای روزهای زندگیت مثل بهار خوش رنگ و زیبا و با طراوت باشه