25 ماهگی نهال جووووون
وقتی با همه عشق مادریم به آغوشش میکشم و تمام تن لطیفش رو غرق بوسه میکنم .....
وقتی با زبون شیرین کودکانش اسمم رو نه یکبار که چند بار صدامیزنه ایهلام ایهلام .....
وقتی با دست کوچولوش انگشتم رو میگیره و میگه مامان بیا بازی....
وقتی موقع گرسنه شدنش به سمتم میاد و میگه پولو بده.....
وقتی موقع خواب شبش حتما باید دستش رو صورتم باشه....
وقتی که با ندیدنم حتی برای چند لحظه میگه مامان ایهلام کو...
....و هزاران وقتیه دیگه که تمامش نشون میده من و دخترم شدیم یه روح تو دو تا جسم. شدیم عضوی از هم دیگه
شدیم یار همدیگه .من این عشق رو با چی تو دنیا میتونم عوض کنم ؟
خدایا ،این سومین ماه رمضانی که با دخترم ،با هدیه تو به مهمونیت اومدم .هر سحر و افطار نگاهش میکنم و اون رو با تمام دغدغه هایی که براش دارم به خودت میسپارم.
حالا این پرنسس مامان 25 ماهه شده و این هم عکس هایی از روزانه های دخترم:
این هم چند مدل خواب نیمروزی نهال جون
عاشق میوه به خصوص هندونست .البته دوست داره اینجوری بخوره
نهال جونم تو آشپزی هم دستی داره ،ببینید چه مایه کوکویی داره درست میکنه...
همچنان هم عاشق موبایل و فیلم و بازی های موبایل
این روزها ی گرم با اب بازی خوب میشه سرگرمش کرد
اینهم کشف جدیدش ....
خدایا به حق این ماه عزیز عاقبت تمام این گل های خوشگل رو به خیر کن
با سلامتیشون ما رو که امانتدار این گل ها هستیم امتحان کن نه با مریضی
آمین آمین