نهالنهال، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

دنیای شیرین نهال

یه دختر دارم شاه نداره(روز دختر)

1394/5/31 21:04
نویسنده : مامان الی
1,625 بازدید
اشتراک گذاری

دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده

برای شیطنت های بی وقفه،بی خیالی های هر روزه،ناز و کرشمه های من و آینه،خنده های بلند و بی دلیل

برای آن احساسات مهار نشدنی،حالا اما،

دخترک حساس و نازک نارنجی درونم ،چه بی هوا اینهمه بزرگ شده!

چه قدی کشیده طاقتم!

ضرباهنگ قلبم چه آرام و منطقی میزند!

جای بستنی های یخی دوران کودکی ام را قهوه های تلخ و پر سکوت امروز گرفته است!

ای روزها لحن حرفهایم اینقدر جدی است که خودم هم از خودم حساب میبرم!

در اوج شادی هم قهقهه سد نمیدهم!تنها به لبخندی اکتفا میکنم!

نه اینکه تمامی اینها بد باشد،نه،فقط خدا کند وزنشان آنقدر سنگین نشود که دخترک حساس و شیرین درونم

زیر سنگینی آن بمیرد...

امروز شاید روز من نباشد، اما من همان دخترک دیروزم ...

دختر کوچولوی من وقتی بزرگ بشه ،خانوم بشه ،زن بشه و این متن رو که بهش هدیه کردم ،بخونه ، حتما تو دلش میگه راست میگی مامان جون ،یادش بخیر ،درکت میکنم...

دلم میخواد بهش بگم این دختر دیروز شاید دخترک پر احساس درونش خیلی وقته ساکت شده ولی تو دنیای بیرونش یه پرنسس دوست داشتنی داره که خدای احساسه. یه دختری که موقع آرایش کردنم بهم نگاه میکنه و میگه چه خوشگل شدی! وقتی زخمی روی دست یا پام میبینه بوسش میکنه و میگه مامان اینجات چی شده!  وقتی تو خونه مشغول کارم ،میاد خودش رو بهم میچسبونه و میگه خیلی خوشحالم .بهش میگم ،چرا عزیزم ؟ نگاهم میکنه و میگه بغلم کن الهاااام!

...با همه وجودم عاشقشم و بهش میگم:    روزت مبارک دخترم

به مناسبت این روز من و بابا داوود یه کیک خریدیم و یه جشن کوچیک سه نفره گرفتیم . البته دخترم 27 ماهگی رو هم پشت سر گذاشت و وارد دنیای جدیدی شد.

کلی به خاطر گذاشتن شمع ها روی کیک ذوق کرده بود ،اخه شمع های این مدلی و به این تعداد ندیده بود. اولش خیلی سعی کرد با فوت کردن اونا رو خاموش کنه ولی وقتی از پسش یر نیمد ،شروع کرد به خوردن کیک ها و هی میگفت خیلی خوممست( خوشمزست)

این روزها خیلی به بازی های فکری علاقه نشون میده .مخصوصا بازی هایی که توش شکل های هندسی داره .چون چندتاش رو بلده. منم به عنوان کادو روز دختر یه دلقک خریدم که با گذاشتن صحیح شکل های هندسی سر جاشون بدنش درست میشه. و البته یه جعبه از آجرها که دوست داره باهاشون شکل درست کنه . همش دستم رو میگیره میگه بیا تو اتاق نهال قطار درست کنیم. یکی از کلماتی که کمتر بکار مبره کلمه " من " هست .بجاش میگه " نهال" . اتاق نهال ،دست نهال ، قاشق نهال ....

یکی از کارهای این روزاش اینه که از تو موبایل آهنگی رو که دوست داره میاره ،بعد گوشی تلفن خونه رو بر میداره و شروع میکنه به خوندن...

خیلی دوستش دارم و از اینکه متولدش کردم روزی هزار بار خدارو شکر میکنم...

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان جون
1 شهریور 94 3:45
روزت مبارک نهال جون پیش ماهم بیاین
مامان الی
پاسخ
مرسی عزیزم.لطف کردید چشم حتما با افتخار
مامان آتریسا
1 شهریور 94 8:19
نهال عزیزم روزت مبارک .مرسی ازبابا داوودجون والهام جون که باخریدکیک وکادو روز دخترشون روجشن گرفتن .امیدوارم نهال جون وقتی بزرگ بشه وزحمات مامان وبابای عزیزش روببینه کلی قدردانشون باشهدوستت دارم عشق خاله
مامان الی
پاسخ
مرسی نفیسه جونم از اینهمه انرژی مثبتی که میدی ممنونم. امیدوارم تو و آتریسای عزیزم رو همیشه شاد وسالم ببینم