تعطیلات عید فطر
سلام گنج طلا
عیدت مبارک
خوبی نهال جونم؟اره مامان جون،ماه مبارک رمضان تمام شد و با اومدن عید فطر همه حالو هوای تازه ای پیدا کردن
یادمان باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشیم.بد نگوییم به هوا،آب زمین...
مهربان باشیم با مردم شهر وفرامو ش کنیم هرچه گذشت
خانه دل بتکانیم از غم وبه دستمالی از جنس گذشت
عزیزم طبق روال همه تعطیلات اینبار هم راهی کاشان شدیم.مثل همیشه حسابی بهمن خوش گذشت
روز قبل از عید بابا عباس از موهای بلند شما واینکه گرما زده بشی گله کرد واصرار داشت که موهای نهال جون باید کوتاه بشه.بهمین خاطر شما روبرد همون آرایشگاهی که خودش میرفت.
من که همراهتون نبودم ولی ظاهرا شما با هر خرکت قیچی کلی میخندیدیوهمه مشتری ها هم از خنده تو خندشون گرفته بوده
نهال جون با موهای بلند شده
نهال جون در حال پاک کردن سبزی
نهال جون در حال بازی با توپ مورد علاقه اش
روز اول عید رفتیم خونه بابا علی ومامان اعظم .البته شما یه کم گیج شده بودی چون همبازی همیشگیت ،محمد جون نبود ولی بهر حال یه جورایی خودت رو مشغول میکردی
یکی از اون کار ها که مدت ها باهاش مشغول بودی تمیزکاری با دستمال بود طوری که هرچی صدات هم میزدیم توجهی نمیکردی(مامان قربونت بره که اینقدر دختر کاریی هستی)
نهال جونم کوتاهی موهات مبارررررک
نهال جون دستت درد نکنه همه جا برق افتاد .بسه دیگه مامان جون
جیگر مامان عید که بدون عیدی نمیشه
مامان اعظم وبابا علی برات یه جعبه مکعب گرفته بودن که خیلی دوستشون داری
اما کادوی من وبابا داوود برای قند عسلمون
صندلی ماسین .البته چند روزی برای نشستن روش مقاومت کردی
دیگه باید با نشستن کنار بابا داوود خداحافظی کنی بلا خانوم
نهال مامان
میگن هیچ وقت قرصهایی که حال ادم رو خوب میکنه...
جای خوب هایی که دل آدم رو قرص میکنه رو نمیگیره
وووووووووووووووووووووای که چقدر دلم قرصه
اخه یه خوبی مثل تو دارم