28 ماهگی نهالم
دخترک شیرین زبون و ناز نازی من به سرعت برق و باد داره بزرگ میشه .از این بزرگ شدن هم خوشحالم و هم
کمی دلگیر...
چند روز پیش که مشغول نظافت و تمیزکاری خونه بودم ،وقتی کارم با جارو برقی تمام شد ، رفتم سراغ شیشه
پاک کن و تمیز کردن میز تلوزیون و سایر میزهای شیشه ای که پر از لکه های کمرنگ و پررنگ انگشتهای نهال بود.
برای لحظه ای خودم را در چند سال آینده تصور کردم که میزها تمیز و بدون لک و رد انگشت نهال هست،ناگهان از
تصویر بزرگ شدن نهال دلم لرزید. رفتم پیشش و بغلش کردم و شروع کردم به بوسیدن دستهای کوچولوش و
بهش گفتم یه روز دلم برای لک و جای انگشتهات روی تمام میزهای شیشه ای تنگ میشه. پس حالا که تو این
مرحله هستی بیشتر قدر این روزها رو میدونم
دستمال و شیشه پاک کن رو کنار گذاشتم و یه تصمیم مهم گرفتم....تصمیم گرفتم این لکه ها و این کودکی
شیرین رو بیشتر قدر بدونم
دخترم خیلی ماکارونی دوست داره ،مثل همه بچه ها ....
خیلی هم دوست داره عروس بشه،میره لباس منو میاره و میگه الهام جون منو عروس میکنی؟؟؟
الهی قربونش برم تازگیها با عکس سلفی آشنا شده ،دیگه کارشه دوربین موبایل رو میاره میگه بیا عکس بگیریم...
اینهم چندتا عکس من و نهالم (البته مجبور شدم از خودم بگذرم!!!)
با ارزوی سلامتی و شادی برای همه نی نی ها........