نهالنهال، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

دنیای شیرین نهال

روزانه های نوزده ماهگی نهالم

1393/10/14 2:32
نویسنده : مامان الی
1,381 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به روی ماه دختری

سلام به تک گل خونه

سلام به خانوم خانومای ما

نهال جونم این پستت حال و هوای کریسمس هم داره چون سال نو میلادی (2015)آغاز شده.

اما برات بگم از احدالات این روزهای شما:

احساس میکنم خانوم تر شدی و از شیطنت های ماه قبلت خبری نیست.بهتره بگم آروم ترشدی خودم فکر میکنم به خاطر در اومدن دندونات و تموم شدن درد لثه هات باشه .الهی برات بمیرم .سه تا از جهار تا دندون نیش زده اومدن بیرون(دوتا پایین ویکی بالا)ولی یکی دیگه هنوز تو لثه مونده.اشتهات بهتر شده و خوابت هم آرومتر.خدا کنه تا دو سالگی دیگه چیزی بیرون نیاد.چون حوصله بد خلق شدن و بی اشتهاشدنت رو ندارم مادر!!

چی بگم از نماز خوندنت کی دیونم کرده.فدات شم .یه روز موقع اذان ظهر بود و تلویزیون هم روشن.داشتم با تلفن صحبت میکردم.تلاوت قرآن قبل از اذان را داشت پخش میکرد.اون وقت صحنه ای دیدم که واقعا شرمنده شدم.من مشغول حرف زدن بودم و تو جانماز بابا داوود رو از روی صندلی برداشتی وبازش کردی و شروع کردی به زمزمه کردن خیلی آروم.از پشت سرت بهت نزدیک شدم ببینم چی داری میگی.با تعجب این کلمه رو شنیدم"الله الله الله..."و بعد به سجده رفتی.دلم میخواست بغلت کنم و تا حد بند اومدن نفسم ببوسمت ولی دلم نیومد این نماز رو بشکنم.

 

الهی الله نگه دارت باشه فرشته کوچولو

البته یه چادر نماز هم داری که مامان شه شه برات دوخته .همیشه تو جانماز خودم میذارم تا کنار من هم نماز بخونی.

سجده کردن یه فرشته

هر وقت از کنار یه مسجد رد میشیم یا تصویرش رو جایی میبینی ،میگی الله الله

یکی دیگه از چیزهایی که خیلی توجهت رو جلب میکنه دیدن ماهه.هر دقت از خونه میاییم بیرون فورا سرت رو بلند میکنی و انگشت اشاره کوچولوت رو به سمت آسمون میگیری و میگی ماه ماه ...

اگه ماه رو ببینی با صدای خیلی بلند میگی ممممممممممممممماه(درست به همین شدت).گاهی اوقات میترسم .میگم شاید چیزی تو ماه میبینی.اگه تو تلوزیون یا تو کتابی هم ببینی همین عکس العمل رو نشون میدی.

یکی از کارهایی که تقریبا باید هر روز انجامش بدی ،آب دادن به گلدون هاست.آخه به خاطر سردی هوا ما گلدون هامون رو تو لابی گذاشتیم و تو عاشق آب دادن به اونها هستی

یکی دیگه از کارهات رقصیدنته که من عاشقشم .قبلا هم میرقصیدی ولی تازگی ها رقصت بیشتر شده و با هر آهنگ شادی شروع میکنی به رقصیدن .حتی توی ماشین.

یکی از زمانهایی که میشینی و صدات هم در نمیاید و من میتونم با خیال راحت به کارهام برسم وقتیه که با مدادرنگی هات و دفتر نقاشیت مشغول خط خطی کردن هستی.دلم میخواد اون انگشتات رو تا ته حلقم فرو کنم.بوس

همش به من میگی ماه ،گل(یعنی ماه و گل بکش).من میکشم تو هم رنگ میکنی

از بین کتاب هات این کتاب رو خیلی دوست داری.تو ورق میزنی و من شکل های کتاب رو ازت میپرسم و تو هم میگی اینهاش.تقریبا اسم تمام تصاویرش رو بلدی.خجالت

محبتنهال عزیزم دوستت دارم نه از سر اجبار و نه از روی نیاز

دوستت دارم چون تو لایق دوست داشتن هستیمحبت

عزیزدل مامان هنوز مثل قبل باید با غذاش ماست بخوره.تخم مرغ رو خیلی دوست داره .جدیدا سفیده رو هم استقبال میکنه.عاشق کاکائو و شکلاته.دوباره خوردن دنت رو شروع کرده. مغز ها رو میجوه ولی فرو نمیده و من مجبورم پودرش کنم و بریزم تو ماستت.

حواب این دختری یه کم زیاده .بخصوص خواب روزش .حتما باید دست تو موهای مامانش بکنه و بخوابه و صد البته که مامانش فداش هم میشه.

با ذوق وشوق از خونه بیرون میریم و با گریه شما برمیگردیم.(دخمل ددری مامان)

قدرت تکرار کلماتت بهتر شده و هرچی رو بهت میگم بلافاصله تکرارش میکنی ولی نه کامل.معولا دو حرف اول اون کلمه رو تکرار میکنی.

این روزها قایم کردن رو هم بلد شدی .مثلا موبایل منو تو اسباب بازی هات فرو میکنی و میای به من میگی نیشت!بعد خودت برش میداری و میگی اینهاش!(چندتا ماچت کنم تا سیر شم؟).البته خدا نکنه که خودت هم یادت بره کجا گذاشتی .حالا بگرد و پیداش کن.

خجالتنهالم

در پناه حدا باشی.عاشقانه با تو زندگی میکنم ونفس میکشم.مرسی که هستی و با وجود تو به تمام آرزو هایم رسیده امخجالت

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان آتریسا
16 دی 93 9:26
عزیزدلم .الهی قربون اون نمازخوندنت ,چادرسرکردنت ,سجده کردنت,نقاشی کردنت ....برم من .خوردنی من ,نقل ونبات من ,جیگرمن دلم میخواست پیشم بودی وهزارتاماچت میکردم .وای وای وای مخصوصا اونجایی که چادرسرت کردی .....عزیزم.ای جان
مامان الی
پاسخ
نفیسه جون ما هم خیلی دوست داریم پیشتون بودیم .بعضی وقتا اینقدر دلم هوای آتریسا جون رو میکنه که نگو.خیلی دوستتون دارم