جمعه های دل انگیز با نهال جون
سلاااااااااااااااااااااااااااااااام به دخمل شیطونم
عزیز دل مامان ،ماشااله هزار ماشااله اینقدر انرژی داری و پر جنب و جوش هستی که دیگه نگه داشتنت تو فضای بسته خونه خیلی سخته. به همین خاطر تا حرف بیرون رفتن از خونه رو میزنیم از خوشحالی جیغ میزنی و میری تو اتاقت و در کمد لباسات رو باز میکنی(دیگه قدت میرسه) و کفشات رو برای من میاری. منم طبق معمول همیشه ضعف میکنم و ماچ پشت ماچ
روزهای جمعه چون بابا داوود هم مثل تو نمیتونه توی خونه بمونه برنامه تفریحی داریم.یکی از جمعه ها رفتیم پارک آب و آتش که روبروی پارک طالقان بود و بایه پل خیلی حوشگل بهم وصل شده بود.برای بدو بدو کردن تو عالی بود.مخصوصا اون پل که کف چوبی داشت و از راه رفتن روش و صدایی که میداد خیلی خوشت اومده بود
یه جمعه دیگه رفتیم پارک ژوراسیک که توش پر از دایناسورای متحرک بود .انتظار داشتم به خاطر شکل و صدایی که داشتن بترسی و گریه کنی ولی اولش یه کم متعجب بودی و دهنت باز مونده بود و از بغل من یا بابا داوود پایین نمیومدی .همش تکرار میکردی آااااا.
ولی کم کم ترست ریخت و خواستی خودت همه جا بری و دوباره بدو بدو شروع شد
یه جمعه دیگه رفتیم دریاچه چیتگر .هوا خیلی سرد بود و باد هم میومد .به همین خاطر به خاطر تو نتونستیم سوار قایق بشیم .ولی یه پارک بود که تو رو حسابی سرگرم کرد
دیگه خودت از پله ها بالا میرفتی و از سرسره پایین میومدی
عروسک مامان
این روزها بیرون رفتن از خونه برای من یا بابا داوود چیزی جز اذیت شدن و خستگی و کلافه شدن نداره .چون
باید فقط حواسون به تو باشه تا خدایی نکرده نیوفتی یا اتفاقی برات پیش نیاد.اما بدون عزیز دلم ،پشت تموم
اون خستگی ها و کلافه شدن ها یه لذتی وجود داره که قابل مقایسه با هیچ کدوم از روزهایی نیست که بدون
وجود نازنین تو بیرون میرفتیم و خوش میگذروندیم.ممنون از خدای مهربون که تو رو به ما داده و ممنون از تو که
توی زندگیمون هستی .با وجود تو از همه چیز لذت میبریم
جیگر مامان ،یه وقتایی که هوا خوب باشه میبرمت محوطه جلوی خونه و حسابی بازی میکنی
خیلی دوووووووووووووووووووووووووووستت دارم