نهال جونم قدم برداشتنت مبارک
نهال جونم راه افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد دلبر مامان اگه بدونی چقدر منتظر این لحظه بودم .چند شب بود که خوابش رو هم میدیدم. بالاخره بعد از مدتها که روی دو تا پاهای زیبات می ایستادی حالا دیگه بدون اینکه دستت رو به جایی بگیری راه میری وقدم برمیداری تو دوباره حس یه تولد دوباره رو در من زنده کردی.دوباره من رو تا عرش خدا بردی.دوباره اشک شوق رو از چشمام جاری کردی به من نشون دادی که وجود دارم .اره عزیزم آدم ها وقتی از ته دلشون میخندن وذوق میکنن تازه یادشون میفته که هستن نهالم به خاطر وجودت به خاطر حس خوبی که همیشه بدون هیچ منتی بهم میدی ازت ممنونم ...
نویسنده :
مامان الی
2:57